روانشناسی نوزادان- قسمت چهارم

 

روانشناسی نوزادان- قسمت چهارم


 

توجه!

آنچه در این سری مقالات می خوانید، برگرفته از آموزشهای استاد نورعلی الهی ( ۱۸۹۵ تا ۱۹۷۴ میلادی) می باشد و برای اولین بار است که در ابعاد علمی گسترده ارائه می شود. بنابراین مالک اصلی این علم ایشان هستند. کپی برداری بدون ذکر نام محقق و صاحب امتیاز اصلی، غیر از آنکه یک بی اخلاقی مسلم است، خیانت به علم نیز محسوب می شود زیرا آموزش های ایشان از چنان عمقی برخوردار هستند که با یک ناشیگری در ارائه آن توسط افراد بدون صلاحیت، می تواند در فهم این اطلاعات بی بدیل، توسط خواننده و یا شنونده، تأثیر نادرست و یا حتی منفی بگذارد. ضمن آنکه ارائه سند و منبع در مقالات، باعث اعتبار آن مقاله می شود.

 با سپاس

 

قسمت چهارم

 

عوامل موثر در شکل گیری شخصیت از زمان کودکی

به مرور زمان، روح ملکوتی که در واقع یک میدان مغناطیسی ویژه با کوانتومگنتیک های [رجوع شود به مقاله  «ظهور صفات و کاراکترهای غریزی» در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان] ویژه خود می باشد در پروسه ادغام با قطب دیگر، یعنی روح بشری که آنهم یک میدان مغناطیسی است با کوانتومگنتیک های خود، تأثیرات خود را در درون میدان مغناطیسی بزرگتر، یعنی خودیت واقعی (حقیقی) نشان می دهد: [سند اول]

" عمده آنچه تدریجن انجام می شود آن است که عقل و هوش ملکوتی که پروسه تفکر را ایجاد می کند بر عقل حیوانی که همان غرایز حیوانی هستند غلبه می کند. "

 

بررسی تنها سه نکته در رفتارشناسی کودک با تفسیرات و آرگومنت ما

این رفتارشناسی که فقط به سه ریفلکس طبیعی در نوزادان می پردازد، می تواند در درک رشد و تغییرات رفتاری و شخصیتی مراحل بعد از تولد، بر روی دانشمندان رشته روان شناسی، دریچه ای جدید بگشاید و افقی وسیع تر را در ارتباط با فهم این مقوله در اختیار آنان قرار دهد.

نکته اول:

 میل و سعی این موجودات کوچک در بر روی پا ایستادن، نشان از آن دارد که نیرویی آنها را به این کار تشویق می کند. با زبانی ساده، روح بشری می خواهد کودک به همان شکل حیوانی، بر روی دو دست و دو پایش حرکت کند، اما روح ملکوتی، کودک را وادار به نوع حرکتی به مراتب هوشمندانه تر که مخصوص نوع انسان است می نماید.

نکته دوم:

 شروع به صحبت کردن است که در حیوانات با ایجاد صداهای مختلف نمود می کند، اما در یک کودک، عقل و هوش ناشی از همان روح ملکوتی که نقشه راه را در دست دارد، باعث ایجاد این میل در کودک می شود که با سعی زیاد بالاخره قادر به صحبت کردن شود.

نکته سوم:

 خنده های بی دلیل نوزادان، ریفلکسی است که علت آن برای دانشمندان روشن نیست، حال آنکه ریشه اصلی این امر نیز در همان پروسه دومینانس چهارم که بخشی از آن را فوقن تفسیر نمودیم، نهفته است. این بدان مفهوم است که:

 

" چشم نوزادان، درست به مانند چشم حیوانات قادر به دیدن پدیده ها و یا حتی موجوداتی می باشد که از زمان شروع کامل تکلم، دیگر قادر به دیدن آنها نیست. زیرا با ظهور تأثیرات عقل و هوش ملکوتی، به تدریج از قدرت غرایز اینچنینی حیوانی کاسته می شود. "

 

بطورکلی همه رفتارهای یک کودک و همینطور همه مخلوقات جهان هستی بر اساس سه اصل اساسی و پایه ای استوار است که در میان دو منبع نور و تاریکی، حرکت و کنکاش را ایجاب و ایجاد می کند:


۱ - جلب منفعت

۲ - دفع ضرر

۳ - تنازع بقا

 

به کوتاه کلام:

" تمام آنچه از نظر رفتار بیولوژیک، وجه تمایز مابین حیوان و انسان است، تا حدودی نشان دهنده این تمایزات در سطح کوانتمی در سیستم خودیت واقعی می باشد. در این ارتباط اگر برخی اوقات رفتار نادرست، یک انسان را در جایگاهی پائین تر از حیوان قرار می دهد، این امر مربوط به مقوله «اختیار» است. اختیار به  مفهوم آزادی در عمل و انتخاب است که فقط به نوع انسان داده شده است و نه به حیوان. این آزادی در انتخاب، مسئولیت را نیز به همراه دارد. "

   


عواملی که متضمن رشد بدن فیزیکی و شخصیت فردی می باشند را استاد الهی چنین توضیح می دهند:

[مقاله هفت عامل خلقتی]

 دو دسته عوامل کلی درسرنوشت انسان دخالت دارند: عوامل طبیعت وعوامل روحی .


عوامل طبیعت عبارتند از:

۱- عوامل ارثی خونی تا سه پشت ( اجداد ثمانیه )، به نحو خاص درصفات خلقتی و به نحو عام درطبیعت و مقتضیات ذاتی .

 ۲-  فکر پدر و مادر هنگام انعقاد نطفه .

 ۳-  غذائی که نطفه از جوهرآن غذا تشکیل شده است .

 ۴-  غذائی که در شکم مادر، به جنین تزریق میشود .

 ۵ -زمان ومکان به دنیا آمدن طفل ( کجا و چه وقت).

 ۶ - با چه غذا و در چه محیطی تربیت و پرورش پیدا می کند(محیط خانوادگی و محیط خارج ) .

 ۷ - عوامل روحی ( روح ملکوتی ) ،همان مشیت الهی است . 

 

 باید دید آن روح استحقاق چه محیطی، چه ریخت وهیکلی و چه وضعی را دارد . آنوقت جسمی به آن شکل برایش درست می شود . یعنی بر حسب لیاقتش یک قالب ، با استعداد وهیکل و ریخت و محیط مخصوص برایش درست میکنند . سپس وارد آن جامه اش(جسم و محیط مادی) میکنند …….. . از اینروست که در طبقات مختلف مردم می بینید بعضی استعداد دارند ولی محیط مساعد نیست که تحصیل و ترقی کنند و بعضی دیگر محیط برایشان خیلی مساعد هم هست ولی ترقی نمیکنند . حتی در حیوانات هم این موضوع هست .  یک اسب اصیل و یک یابو علفی یا یک سگ اصیل و یک سگ ولگرد، همۀ اینها از روی حسابات و ترقیات حیوانات است.    (استاد الهی)

 

نگاهی مختصر بر حالتی خاص به نام بلوغ

اگر مطالبی که تا اینجا مورد بررسی قرار دادیم، به ویژه دومینانس چهارم تا حدودی درک شده باشند، حال فهم توضیحات در مورد حالت بلوغ، راحت خواهد بود.

همانطور که گفته شد، نوزاد با اولین نفسی که بعد از تولد می کشد در واقع شروع پروسه ادغام مرحله به مرحله دو میدان مغناطیسی بشری و ملکوتی را اعلام می کند که عمومن با فریاد و گریه همراه می باشد. از این نقطه به بعد با ورود روح ملکوتی به سیستم «روح بشری- بدن فیزیکی»، این میدان مغناطیسی تازه وارد سعی می کند از طریق این سیستم با محیط مادی تماس حاصل کند و طی یک روند «تجربه- خطا- تصحیح خطا» پروسه سیرکمال خود را به پیش ببرد.

جدال و درگیری مابین دو بخش کوانتمی یک خودیت واقعی، در زمانی خاص، عمومن مابین چهارده و هجده سالگی، به یک تعادل نسبی می رسد. این زمانی است که دوران کودکی به سر آمده و خصوصیات حیوانی مربوط به روح بشری تا حدود قابل قبولی تحت کنترل روح ملکوتی که پروسه تفکر را ایجاد می کند درمی آید. در اینجا اتفاقی که می افتد آن است که شخصیت مستقلی شکل می گیرد که دارای ویژگی های خود می باشد.  خروجی اینتراکشن های درونی یک خودیت واقعی مابین پتانسیل بشری و ملکوتی،  دستوراتی برای تولید هورمن های جدید می باشد که از طریق بند اتصال کوانتمی روح به سطح کورتکس مغز ارسال شده و باعث ایجاد هورمونهای جنسی جدید می شوند.

در این ارتباط تنها به یک اشاره کوچک به دو ژن  «کی آی اس اس 1 ار»[1] و « کی آی اس اس 1 »[2] اکتفا می کنم که طی تحقیقات جدید، دانشمندان را به این ایده معتقد نموده که این دو ژن باعث شروع دوران بلوغ می شود.

این ادعای نادرست به علت آن است که این دانشمندان از آنچه ما در این مقاله ارائه داده ایم بی خبر می باشند. حال آنکه همین مقدار نیز تنها بخش کوچکی از تحقیقات ما در این مورد می باشد و باقی آن به مرور در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت.

واقعیت آن است که تغییرات دومینانسی درون خودیت واقعی که فوقن توضیح داده شد در سطح فیزیولوژیک، باعث فعال شدن این دو ژن می شوند و آنها نیز در ایجاد هورمونهای جنسی و دیگر هورمونهای مربوط به تغییرات این دوران، یعنی بزرگ شدن سینه های دختران و تغییراتی مانند آن در پسران فعال می شوند. در سطح روانی نیز شخصیت مستقلی شکل می گیرد که خصوصیت های کودکی را ندارد.

این دوران را زمان بلوغ می نامند، حال آنکه در این وضعیت، با آنکه شخصیتی متفاوت شکل گرفته است، ولی این شخصیت هنوز دارای نقایص بسیاری می باشد که تصحیح آن همان روند سیرکمال روحی می باشد که در بخش «علوم تلفیقی» سایت پژوهشکده بدان پرداخته ایم.

همه اشکالاتی که در شخصیت یک فرد ایجاد می شود، می تواند کم یا زیاد ریشه در منطقه روان داشته باشد، ولی عمده اختلالات در سلامت فیزیولوژیک و سایکولوژیک عمومن ریشه در بانک اطلاعاتی خودیت واقعی یا سیستم کارمای فرد بیمار دارد.

بنابراین آنچه شخصیت و وضعیت سلامتی فیزیکی ما را شکل می دهد، متأثر از هفت عامل خلقتی  مورد بحث استاد الهی می باشد که بطور مختصر بصورت زیر ارائه می دهیم:


۱-   عوامل محیطی و جوی.

۲-   عوامل ژنتیک انتقال یافته از سه نسل پیش.

۳-   عوامل ژنتیک روحی که در بانک اطلاعات خودیت سابق که حالا با یک سیستم «روح بشری- بدن فیزیکی» جدید ادعام شده است، ثبت است.

۴-   صفات تحمیلی غیرژنتیک. این صفات مربوط به عوامل کیفی پتانسیل بشری جدید می باشد.

 

با این وصف همه انواع ترنس لوکیشن های کروموزومی مربوط به سیستم کارما و همه اختلالات شخصیتی، ضمن آنکه ریشه در همان سیستم کارمای نامبرده شده دارد می تواند در روان نیز ایجاد شود.

در مورد کودکان نیز می توان بسادگی گفت، همه تغییرات نوزاد تا دوران بلوغ، به دلیل حاکم بودن روح بشری می باشد که خصوصیات حیوانات را در خود دارد. این درحالی است که تغییرات تا دوران بلوغ به دلیل تسلط روز افزون روح ملکوتی بر روح بشری می باشد که پروسه تفکر را وارد روند رشد نموده است.


مختصری در مورد اوتیسم در کودکان

در انتها مایلم بطور مختصر در راستای همه آنچه در این مقالات ارائه شد در مورد بیماری آئوتیسم (اوتیسم )  در کودکان بگویم. [سند دوم]

این اسم در واقع به طیفی از اختلالات رشد در کودکان اشاره دارد. این اختلالات در زمینه برخورد غیر طبیعی کودک با محیط اجتماعی از جمله مشکلات ارتباط کلامی و یا عدم ایجاد رابطه با دیگران نمود می یابد.

یکی از دسته بندی های این به گفته پزشکان، اختلال، سندروم اسپرگر [3] است که به مجموعه ای از رفتارهای ظاهری و یا اختلال در یادگیری محدود می شود. چیزی که دانشمندان نه دلیل بروز آن را می دانند و نه نحوه درمان آن را ارائه می دهند.

از آنجا که قصد دارم مقوله اوتیسم را در آینده، بطور دقیق و عمیق مورد بررسی قرار دهم، در اینجا فقط به این مسئله اشاره می کنم که همه این اختلالات، ریشه در بانک داده های خودیت حقیقی دارند که تعیین کننده کیفیت روان نیز می باشند. برای مثال افرادی که در زندگی های قبل خود، به عنوان یک عضو از یک گروه جادوگری به ریتوالهای شیطانی مشغول بوده اند، کدهای ویژه ای که در این رابطه در بانک اطلاعاتی سیستم کارما ثبت شده است در شکل گیری روان آنها تأثیر منفی می گذارد و در برخی موارد نادر، بسته به شدت آن ریتوالها، کودک را برای مدتی و یا برای همه زندگی از حالت طبیعی خارج می کند. همه افرادی که تحت ریتوال های دینی، به شدت به بدن خود آسیب می رسانند نیز از این دسته می باشند.

در طرف مقابل افرادی که در زندگی های ماقبل خود فعالیت و تمرکز شدیدی در زمینه های مفید مانند موسیقی داشته اند نیز می توانند به برخی خصوصیاتی دچار شوند که علم روانشناسی کودکان در این عصر، آن را بیماری می داند.

در این راستا بد نیست بدانید که بسیاری از نوابغ جهان که تأثیرات بسزائی را در زمینه های مختلف بر این سیاره آبی رنگ برجای نهادند همگی به اوتیسم اَسپرگر دچار بوده اند. نوابغی چون توماس جفرسون، تهیه کنند اعلامیه استقلال و از پدران بنیانگذار آمریکا، ولفگانگ آمادئوس موتزارت ، موسیقیدان بنام و شهیر اتریشی، آلبرت انیشتین، فیزیکدان سرشناس آلمانی،  ایزاک نیوتن، ریاضیدان، فیزیکدان، ستاره شناس و الهیات دان برجسته انگلیسی.

حال اگر در مدارس کشورهای اروپائی و یا آمریکا چنین علائمی در کودک شما دیده شود، سریعن یک روان شناس کودکان  و یا یک تیم که اغلب شامل یک گفتار و زبان درمانگر، متخصص کودکان ، روانپزشک و یا روانشناس است، با چند سوال و جواب ساده به او انگ اوتیسم اسپرگر خواهد زد و در پی آن، انواع تراپی تجویز خواهد شد که البته بیش از آنکه به کودک کمک کند برای این روانشناسان محترم منابع مالی ایجاد می کند. 

البته نباید از نظر دور داشت که این متخصصین، حقیقتن و از روی وجدان شغلی خود قصد کمک دارند، اما در هر حال چون روح و روان را بطور صحیح آن نمی شناسند، روش کار آنها نیز نمی تواند صحیح باشد.

 

با سپاس و قدردانی از شکیبائی شما در مطالعه این مقالات

پایان قسمت چهارم (قسمت آخر)





تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش

کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان:  v,hkakhsd k,chnhk_ rslj +ihvl

 

فایل صوتی برای نابینایان. کلیک کنید

 

 

اسناد

سند اول [رجوع شود به مقاله هفت عامل خلقتی در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان]
سند دوم [autism spectrum]   https://www.autismus.de/was-ist-autismus.html
 
سایتهای مفید که مورد استفاده ما در این مقاله قرار گرفته است.
 
در مورد پیشرفت مغز
 
Die Wissenschaftler sind sich nicht einig, ab wann ein Fötus oder ein Embryo schon ein Mensch ist. Einige denken, das beginne bereits mit der Verschmelzung der Eizelle der Mutter mit dem Spermium des Vaters. Andere setzen den Zeitpunkt später an.
Wie entwickelt sich ein Fötus bei Menschen?
Dieses Frühchen braucht noch einen Brutkasten, der es warm hält, und einen Schlauch, der ihm Sauerstoff in die Lungen pumpt.
Im dritten Monat der Schwangerschaft beginnt der Fötus, von seinem Fruchtwasser zu trinken. Die Nieren beginnen zu arbeiten. Der Fötus pinkelt seinen Urin ins Fruchtwasser, das macht ihm aber nichts.
 
منابع خارجی:
مجله وزین فوکوس آنلاین آلمان در مورد ریفلکس های نوزادان
 
مناطق نرم سر نوزاد
 
 

زیر نویس ها

[1] KiSS1R

 [2] KiSS1

[3] Asperger syndrome (AS)



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر