۱۱ خرداد ۱۴۰۲

روانشناسی نوزادان- قسمت سوم

 

توجه!

آنچه در این سری مقالات می خوانید، برگرفته از آموزشهای استاد نورعلی الهی ( ۱۸۹۵ تا ۱۹۷۴ میلادی) می باشد و برای اولین بار است که در ابعاد علمی گسترده ارائه می شود. بنابراین مالک اصلی این علم ایشان هستند. کپی برداری بدون ذکر نام محقق و صاحب امتیاز اصلی، غیر از آنکه یک بی اخلاقی مسلم است، خیانت به علم نیز محسوب می شود زیرا آموزش های ایشان از چنان عمقی برخوردار هستند که با یک ناشیگری در ارائه آن توسط افراد بدون صلاحیت، می تواند در فهم این اطلاعات بی بدیل، توسط خواننده و یا شنونده، تأثیر نادرست و یا حتی منفی بگذارد. ضمن آنکه ارائه سند و منبع در مقالات، باعث اعتبار آن مقاله می شود.

با سپاس


مطالعه قسمت اول

مطالعه قسمت دوم

مطالعه قسمت چهارم

 

قسمت سوم


تولد جنین

به محض آنکه جنین متولد می شود با اولین نفس، آن خودیت واقعی معطل در برزخ که این جنین به او تعلق داشته است نیز وارد معادله شده با روح بشری مربوط به این جنین در هم می آمیزد و یک خودیت واقعی (حقیقی) جدید را تشکیل می دهد. از این مرحله به بعد، وقایع سیری دیگر بخود می گیرد که بدان خواهیم پرداخت. ورود به محیط مادی زمینی در ادغام با یک روح بشری جدید، با اولین گریه نوزاد تأیید می شود.


باید توجه داشت که رشد مغز پس از تولد ادامه دارد و در سن دو سالگی ، مغز کودک تقریبن با ۷۵ درصد از وزن مغز یک بزرگسال برابر است.  میزان تغییر در مغز، عمدتن در لایه بیرونی مغز یا همان کورتکس صورت می گیرد. جائی که نویرونها با سرعت زیاد در حال اتصال و تغییر هستند.

در این مرحله، روح بشری، کنترل کامل سیستمهای بیولوژیکی بدن را، در یک پروسه کامل از دریافت اطلاعات از بدن و محیط اطراف (آوران) و ارسال دستوراتی مطابق با آن اطلاعات و همینطور ارسال دستورات زیربنائی غیرارادی (وابران) به کورتکس مغز، در دست گرفته است:


با این وصف می توان وظائف اولیه را به دو دسته تقسیم نمود :


وظیفه اول:

الف) کنترل حیات بیولوژیک بدن انسان (همینطور در حیوانات، گیاهان و جمادات نیز) از جمله تنظیم سیستمهای بیولوژیکی زیربنایی[autonomic nervous system] چون:

- سیستم تنفس

- سیستم فشار خون

- سیستم گوارش

- سیستم کنترل دمای بدن

- سیستم عملکرد ایمنی داخلی

- سیستم تپش قلب و جریان خون

- سیستم رشد و ترمیم بدن از طریق ترنسکریپشن و دیگر مراحل بیان ژن

- سیستم ایجاد، راه اندازی و کنترل تجدید نسل ، از جمله تقسیم سلولی مایوز[1] (سکسوالیته و تجدید نسل)

و ....

ب) سیستم کنترل ایمنی خارجی از طریق ده حواس ظاهر و کنترل ریفلکس های طبیعی ناشی از آن، مانند ریفلکس جستجو، بلع و یا عکس العمل هایی که به مورو ریفلکس[2] مشهور هستند و مربوط می شوند به تعادل فیزیکی کودک و ...

 

وظیفه دوم:

در ارتباط با دومینانس ادغام مرحله به مرحله پتانسیل و یا میدانهای مغناطیسی بشری و ملکوتی می باشد.

میدان مغناطیسی، پتانسیل و یا روح بشری، وظیفه و نقش اساسی دیگری را نیز در پروسه سیرکمال ایفا می کند که در این مقاله قصد آنالیز آن را نداریم.

 

 

دومینانس چهارم: اینتراکشن مابین دو بعد کوانتمی یک خودیت واقعی


ایجاد یک خودیت جدید

از همان لحظه اول تولد و ادغام دو میدان مغناطیسی پرقدرت بشری و خودیت فرود آمده از برزخ، زمان ایجاد یک خودیت جدید است که با اولین فریاد نوزاد کلید می خورد.

این دومینانس را می توان به دو دسته تقسیم نمود:

الف) در ارتباط با تضاد مابین دو قطب کوانتمی یک خودیت، یعنی میدانهای مغناطیسی بشری و ملکوتی، برای تحمیل خصوصیت های خود بر یکدیگر. در این مرحله گرچه نوزاد حالا دارای روح ملکوتی که مسئول اندیشیدن است نیز می باشد، ولی هنوز روح بشری حاکم است. این وضعیت به تدریج تا زمان بلوغ به تعادل نسبی می رسد و از آنجا به بعد عوامل دیگری نیز به معادله وارد شده در همه ابعاد مادی و معنوی نقش بازی می کنند.

ب) در ارتباط با همکاری مابین دو میدان مغناطیسی یاد شده فوق. این مرحله معمولن و نه همیشه، در حدود زمان بلوغ شروع می شود، به تدریج به تعادل نسبی می رسد و تا زمان مرگ بیولوژیک ادامه می یابد. این در حالی است که اثراتی از این همکاری، بطور ناپخته و با بی تجربگی، از همان دوران کودکی قابل مشاهده است.[سند اول]

این دو قطب در یک حالت درگیری برای اثرگذاری بیشتر بر عملکرد بدن فیزیکی نوزاد قرار میگیرند. در ابتدا به دلیل آنکه روح بشری در حالت دومینانت، حاکم بوده است، و از آنجا که این روح در واقع قوام خصوصیت های حیوانی می باشد، آنچه در کودک مشاهده می شود با حالتهای حیوانی مطابقت دارد که در قسمت رفتارشناسی، در همین مقاله مورد بررسی قرار میگیرد. اما قبل از آنکه به این مطلب بپردازیم باید روشن شود، روان چیست و چگونه ایجاد می شود.

برای مطالعه عمیق تر به توضیحات و تفسیرات مطالب زیر در بخش «علوم تلفیقی» رجوع کنید:


- صفات تحمیلی غیر ژنتیک

- صفات تحمیلی ژنتیک

- صفات تکمیلی (ژنتیک روحی)

 

 

تشکیل روان

مقالات مربوط به این قسمت در بخش علوم تلفیقی پژوهشکده:

- بند کوانتمی اتصال خودیت به بدن فیزیکی

- روان-قسمت اول

- روان- قسمت دوم

اگر مقالات فوق را مطالعه نموده باشید، درک ادامه مطلب ساده خواهد بود.

درک صحیح وجود یک انسان و همه آنچه به او مربوط است و از او ساطع و صادر می شود، اعم از اعمال، افکار و نیات او، و همینطور مکانیزم کارکرد ارادی و غیرارادی بدن فیزیکی او، در گرو شناخت صحیح حقایقی است که برای اولین بار در جهان توسط استاد الهی کشف شد و در اختیار عموم قرار گرفت. بخشهای زیادی از این آموزشها، در حال حاضر، در پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان انتشار یافته اند. در صورتی که  جوامع علمی از جمله مراکز تحقیقاتی پزشکی با مطالعه این مقالات به این حقایق دست یابند، برای همه سوالات خود در زمینه های متفاوت، پاسخی درخور و صحیح خواهند یافت.

بر طبق این آموزش ها، یک انسان محصول یک ساختار پیچیده دوبعدی می باشد. این ساختار از سیستم های زیر تشکیل شده است:

الف) خودیت حقیقی که خود از دو میدان مغناطیسی بشری و ملکوتی تشکیل شده است.

ب) یک پل کوانتمی دو سویه که این خودیت را به منبع اصلی و ازلی خلقت متصل می کند.

پ) یک بند اتصال کوانتمی که خودیت را به کورتکس مغز متصل می کند.

ت) روان

ت) بدن فیزیکی انسان. به ویژه سامانه مغز، به عنوان محل اتصال.

 

" در منطقه ای مابین سطح کورتکس مغز، جائی که محل اتصال دندریتهای اپیکال نویرونهای ویژه کورتکس با اکسونهای بازال بند اتصال کوانتمی خودیت می باشند، بر اثر ترافیک بی وقفه کدهای اطلاعاتی به طریق آوران و وابران، یک میدان مغناطیسی تقریبن آزاد ایجاد می شود که روان نامیده شده است. این منطقه، در واقع خط مرزی مابین جهان کوانتومی و جهان ماده است. "


یک طرح گرافیکی از روان که برای بخش آلمانی طراحی نموده ام


از آنجا که در این مقاله هدف، بررسی روانشناسی کودکان می باشد، بطورعمیق تری به آنالیز روان بطور کلی نمی پردازیم و مستقیمن وارد تجزیه و تحلیل برخی حالات کودکان می شویم.

 

رفتارشناسی کودکان

واقعیت آن است که در مراکز آکادمیک، زمانی که از روانشناسی کودکان سخن به میان می آید، در واقع منظور«رفتارشناسی» می باشد که بر پایه آنالیز انواع ریفکلس ها، در دوران مختلف نوزادی و کودکی، و البته در ادامه تحقیقات تا بلوغ و پس از آن  استوار است.

باید در نظر داشت که در پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان، اعتقاد بر این است که:

" با هر بار ظهور یک خودیت واقعی در جهان ماده که در اثر ادغام با یک روح بشری جدید به انجام می رسد، یک روان جدید نیز ایجاد می شود که با روان او در زندگی گذشته متفاوت است. بنابر این با هر بار مرگ بیولوژیک، روان نیز از بین می رود. "

گرافیک زیر را برای بخش انگلیسی پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان طراحی نموده ام و چون قصد آنالیز موضوع یاد شده فوق را ندارم از ترجمه آن به فارسی خودداری می کنم. خاصه آنکه تصور می شود، افرادی که این سری مقالات را مطالعه می کنند، تا حد لازم به زبان انگلیسی مسلط می باشد.

دوستان با بررسی این گرافیک مفهوم آنچه در مورد روان گفته شد را بهتر درک خواهند نمود.


با این حساب همه آنچه در علوم آکادمیک به روان نسبت داده می شود، در دوران نوزادی تحت کنترل روح بشری  می باشد که بآرامی و مرحله به مرحله تحت تأثیر قطب دیگر، یعنی پتانسیل ملکوتی نیز قرار می گیرد.

در واقع هدف اصلی و نهایی آن است که یک تعادل ایده آل مابین هر دو قطب کوانتمی خودیت یک انسان، یعنی میدانهای مغناطیسی بشری و ملکوتی، ایجاد شود که در آنصورت کمال روحی، کسب شده است و به زندگی های خاکی و برزخی پایان داده می شود و شخص به جهان اصلی خود بازمیگردد.


" در مراکز علمی، روان و روح و حتی ذهن، هم مفهوم در نظر گرفته می شوند و این همان نقطه ضعفی می باشد که باعث سردرگمی محققین و دانشمندان در یافتن پاسخ به سوالات رایج و مطرح می شود. "

 


حرکات و ریفلکس های اولیه

حال با تمام توضیحاتی که داده شد، یک محقق واقعی که بدنبال حقیقت وجود یک انسان باشد و یا یک پژوهشگر روانشناسی کودکان، در صورتی که اسیر دگماهای از پیش تعیین شده آکادمیک نباشد، به اطلاعات بی نظیری برای درک وضعیت رفتار کودکان دست یافته است. با این وصف چنین فردی می تواند مباحث زیر را بطور صحیح درک کند.

 

دو عامل اصلی ایجاد ریفلکس های رفتاری نوزادان:

۱ - روح بشری، قوام و کمال صفات غریزی حیوانی

۲ - حاکم بودن پتانسیل بشری بر پتانسیل ملکوتی نوزاد در ماه های اولیه


حیوانات بطورکلی و صرف نظر از موارد استثنا که باید بطور مستقل مورد بررسی قرار گیرند، بر روی دست و پای خود راه می روند، در بدو تولد تا زمانی خاص بدنبال پستان مادر برای نوشیدن شیر میگردند، به جستجو برای شناخت محیط اطراف می پردازند و در مرحله شیرخوارگی در کنار مادر خود احساس امنیت می کنند و... . این خصوصیات حیوانی در روح بشری ثبت است. در واقع همین صفات هستند که به همراه ده ها صفت دیگر، بخش اطلاعات روح بشری را تشکیل می دهند. از آنجا که در این بخش از زندگی نوزاد، دستورات اصلی از طرف روح بشری صادر می شوند، از اینرو نوزاد نیز ریفلکس های مشابه حرکات حیوانات را از خود نشان  می دهد.

بارزترین خصوصیت حیوانی قابل مشاهده در نوزادان، درست در بدو تولد، آن است که آنها بدون آنکه حتی چشمهای خود را بگشایند، درست مانند نوزادان یک حیوان، با دهان بدنبال سینه مادر خود می گردند. این ریفلکس موید این حقیقت است که نوزاد، دستورات مراحل اولیه رشد را از اطلاعات غریزی بخش حیوانی روح بشری می گیرد.

برای آنکه بدانید اصولن یک صفت ساده و یا پیچیده چیست، به مقاله « ظهور صفات و کاراکترهای غریزی- کوانتومگنتیک» مراجعه نمائید.

 

پایان قسمت سوم

برای مطالعه همه قسمتهای این مقاله به بایگانی وبلاگ مراجعه کنید




تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش

کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان: v,hkakhsd k,chnhk_ rslj s,l 





فایل صوتی-تصویری در یوتیوب 

قسمت سوم و چهارم

 کلیک کنید


فایل صوتی برای نابینایان

قسمت سوم 





اسناد
 سند اول [رجوع شود به مقاله: «اعجاز تفکرات استاد الهی در ایجاد پارادایم های جدید» پاراگراف «یک مثال ساده»]


زیر نویس ها
[1]  Meiosis
[2] Moro-Reflex










هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر