۱۱ خرداد ۱۴۰۲

روان شناسی نوزادان- قسمت اول

 

توجه!

آنچه در این سری مقالات می خوانید، برگرفته از آموزشهای استاد نورعلی الهی ( ۱۸۹۵ تا ۱۹۷۴ میلادی) می باشد و برای اولین بار است که در ابعاد علمی گسترده ارائه می شود. بنابراین مالک اصلی این علم ایشان هستند. کپی برداری بدون ذکر نام محقق و صاحب امتیاز اصلی، غیر از آنکه یک بی اخلاقی مسلم است، خیانت به علم نیز محسوب می شود زیرا آموزش های ایشان از چنان عمقی برخوردار هستند که با یک ناشیگری در ارائه آن توسط افراد بدون صلاحیت، می تواند در فهم این اطلاعات بی بدیل، توسط خواننده و یا شنونده، تأثیر نادرست و یا حتی منفی بگذارد. ضمن آنکه ارائه سند و منبع در مقالات، باعث اعتبار آن مقاله می شود.

با سپاس


قسمت اول


مقدمه

در محدوده علوم آکادمیک در رشته بیولوژی عمومی و در مقطع پزشکی در رشته روانشناسی، به عنوان یک پارادایم، تعریفی برای روح ارائه داده نشده است و چنین به نظر می رسد که این فنومن[1] را به رسمیت نمی شناسد ضمن آنکه قادر به رد قطعی این مقوله نیز نمی باشد. از طرف دیگر تعاریفی که برای روان  ارائه می دهد، تنها بر اساس مشاهدات بالینی و متکی بر آزمایشات گاه غیر انسانی بر روی آنچه «سوژه» می نامند می باشد. این مطلب را من در مقالات «بخش روانشناسی از دیدگاه ما» در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان توضیح داده ام.[سند اول]


در طول تاریخ، عدم وجود تحقیقاتی عمیق به عنوان یک پارادایم غالب که بُعد اصلی و ماندگار یک انسان را بطور منطقی، علمی و قابل قبول بررسی کند، دانشمندان را چنان سردرگم نموده است که مجبور بوده اند در مقابل انبوهی از سوالات اساسی در این رابطه، به تئوری پردازی غیرشفاف و غیرمنطقی که خود ایجاد کننده سوالاتی دیگر بوده است، روی بیاورند. سردرگمی بی پایانی که آتئیست های مشهوری چون دکتر شان کرول استاد فیزیک در دانشگاه فناوری کالیفرنیا را دچار هذیان گوئی می کند. [سند دوم]

یک مثال در مورد آنچه عنوان شد آنکه، چند شب پیش بطور اتفاقی شاهد یک برنامه علمی در یکی از تلویزیون های فارسی زبان خارج کشور بودم که در آن سه روانشناس و روانکاو مطلبی را تحت عنوان «روانشناسی دیکتاتوری» مورد بررسی قرار داده بودند. یکی از این افراد می گفت:


" ... در میان دیکتاتورهایی مانند استالین، نادرشاه، موسیلینی و هیتلر، می توان گفت که فقط نادرشاه دچار پارانویا بوده است!!! و آن افراد دیگر را نمی توان دیوانه دانست!."


از همین اظهارنظر متوجه شدم که یا این شخص محترم نمی داند پارانویا چیست که امریست بعید، یا زندگینامه نادر شاه را مطالعه نکرده است و یا منبع مورد استفاده او یک منبع چپگرا بوده است و یا این فرد، خود یک چپ تندرو می باشد که مقصودش مخدوش کردن تاریخ ملی ایرانیان است. کاری که در طول تاریخ، چپ های تندروی ایرانی و حتی غیر ایرانی همواره بدان آویخته اند. واضح است اگر علم روانشناسی کنونی دچار آفت های یاد شده فوق نمی بود، این فرد محترم می توانست قضیه را از زاویه صحیح آن مورد بررسی قرار دهد. [سند سوم] 

                                                                                   

 آنچه فوقن عنوان شد دلیل اصلی این واقعیت است که، سوالات بیشماری در جوامع آکادمیک در رابطه با رفتار انسانها در مراحل مختلف زندگی پس از تولد بی پاسخ مانده اند.

در همین راستا و در سویی دپگر، عده ای سود جو، کتابهایی را با عناوین عوام پسند چون «زندگی ایده آل با شناختن نیروی ذهن»، « با شناخت روان خود، به ثروت و زندگی شاد دست یابید» و مانند آن، از این خلأ اطلاعاتی استفاده نموده برای خود از توده عوام، تولید سودهای کلان مادی می کنند. به این نوع نوشتجات و کتابها، مطبوعات زرد گفته می شود. با این حساب، ما در ارتباط با مقوله روان با دو معضل بزرگ مواجه هستیم.


۱ -اطلاعات نادرست و بسیار ناکافی از مراکز آکادمیک علمی

۲ -مطبوعات، کتابها و نتیجتن اطلاعات گمراه کننده زرد


در ارتباط با معضل یاد شده فوق، در جهان آکادمیک، یک محقق سوئیسی به نام  ژان پیاژه[2] را یکی از پیشگامان «تئوری رشد روانی بر اساس تفکر، مشاهده و شناخت» [3]   به مفهوم  " بررسی اثرات درونی و محیطی در پروسه یادگیری در کودکان" می دانند. این رشته  در واقع زیرمجموعه ای از روانشناسی می باشد.  در مراکز آکادمیک به کارهای تحقیقاتی او ریفرنس می دهند. من بسیار متأسف هستم که ایشان در قید حیات نیستند. در غیر اینصورت در مقابل همه سعی و کوششی که وی در زمینه شناخت ریشه اصلی پروسه درک و جذب مفهوم رخدادها، مبذول داشته است، نقطه نظرات پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان را با ایشان در میان می گذاشتم و به یقین می دانم که وی از این امر راهگشا متأثر می شد، زیرا یک محقق واقعی همیشه در صدد است تا با عقاید، نقطه نظرات و تئوریهای دیگر آشنا شود.

در هر حال تمرکز ما در این مقاله، بر تنها یکی از مهم ترین مراحل زندگی یک انسان، یعنی دوران پس از تولد می باشد و البته کامل کردن آن بخش اصلی پازل در ارتباط با شناخت ریشه و دلیل واقعی رفتار و پروسه پیشرفت روانی یک کودک را نیز در دستور کار قرار خواهیم داد. این همان چیزی است که پیاژه و محققان دیگر، به علت فقدان پارادایم های انقلابی لازم، تنها به بخشی از آن دست یافتند.

در این مقاله البته اشاراتی نیز به این امر مهم خواهیم داشت که اصولن «بلوغ چیست» و در واقعیت چگونه به انجام می رسد. برای آنکه این مقاله برای متخصصین نیز مورد استفاده باشد لازم است مطالب کمی عمیق تر و اساسی تر مورد بررسی قرار گرفته، آنالیز شوند. از این رو مطلب را از ایجاد اولین لایه از کورتکس مغز آغاز می کنیم و بعد از آن لازم است کمی به جهان متافیزیک ورود نموده مطالبی را روشن سازیم که در حل معماهای پزشکی چون " ترنس لوکیشن کروموزومی" و یا مقوله «متفاوت بودن شخصیت افراد» مفید واقع خواهد شد.

 

 

اولین لایه ای از کورتکس مغز که بعد از لقاح تشکیل می شود

مقدمتن باید در نظر داشت که مغز بطور کلی عضوی از بدن است که بسیار ناشناخته است و تحقیقات پیرامون آن همواره ادامه دارد. برای مثال تا قبل از این، در مراکز تحقیقات علمی جهان چنین تصور می شد که نویرون ها ( یا نیرون به تلفظ انگلیسی آمریکائی) فقط تا قبل از تولد، رشد می کنند. مطلبی که امروزه مردود دانسته می شود و تحقیقات جدید نشان می دهد که حداقل در هیپوکامپوس [4] تا آخر عمر یک انسان، نویرونها تولید می شوند. [سند چهارم]


واقعیت یاد شده و اساسن خود سامانه هیپوکامپوس در بیولوژی ارائه شده توسط ما که آن را «زیست شناسی بعد دوم » نام نهاده ایم بسیار از اهمیت ویژه ای برخوردار است. زیرا بررسی صحیح این مقوله، پاسخ به بسیاری از معضلات علوم آکادمیک را در خود دارد. [سند پنجم] 

در اینجا نظر شما را به یک گفتار استاد الهی جلب می کنم:


" مرکز ثبت خاطرات، روح است نه جسم. مرکز هوش معنوی در روح است و مرکز هوش حیوانی در مغز است. مغز وسیله و اسبابی است که خاطرات روحی را بروز دهد. خاطرات همین زندگی، ابتدا به مغز و بعد به روح منتقل می شود، ولی خاطرات زندگی های گذشته در روح ضبط است." (استاد الهی) [5] 

 

پروفسور دکتر هوبرت پرایسل [6] ، مدیر علمی مرکز سفالوگرافی مغناطیسی جنین[7] در دانشگاه توبینگن[8] و مرکز پژوهشی هلمهولتز[9] در مونیخ می گوید:


" رشد مغز در هفته سوم بارداری آغاز می شود. اولین رفلکس های فیزیکی از هفته ششم بارداری تشکیل می شوند ، اما اینها به ویژه در ساقه مغز کنترل می شوند،  یعنی در مقطع مابین بقیه مغز و نخاع. به عنوان مثال، ساقه مغز مسئول کنترل ضربان قلب، فشار خون و تنفس و همچنین رفلکس هایی مانند بلع یا سرفه است. به منظور اندازه گیری این فعالیتهای اولیه مغز، تا آنجا که من می دانم ، تا کنون هیچ روشی در محدوده انسان شناسی وجود ندارد."   

 [سند ششم]

 

در واقع این بدان معناست که هنوز علوم آکادمیک دقیقن نمی دانند در آنجا چه می گذرد.

در تحقیقات دامنه داری که هنگام تالیف کتاب «زیست شناسی بعد دوم» در مورد همین قسمت از کتاب، یعنی در پاسخ به این سوال که کدام بخش از کورتکس مغز به عنوان اولین لایه تشکیل می شود به انجام رساندم، به توضیحاتی از دانشگاه دوسلدورف در همین رابطه برخوردم که در واقع همان مطلبی بود که بدنبالش می گشتم. در اینجا البته قصد ندارم آن مطالب را در اختیار عموم قرار دهم ولی به اندازه ای که در این مقاله مورد لزوم است بدان می پردازیم.


 گرافیک اول

در گرافیک فوق که مراحل رشد مغز را نشان می دهد در اولین مستطیل (مستطیل بزرگتر) پروسه رشد مغز در زمانهای مختلف از هنگام بسته شدن نطفه تا زمان تولد را نمایش  می دهد.

همانطور که در این گرافیک که مورد استفاده مراکز آکادمیک پزشکی در سوئیس و در ژورنال علمی زوریخ می باشد، قابل مشاهده است، در مرحله نویرولاتسیون[10] که تقریبن تا قبل از چهار ماهگی بطول می انجامد مقدار کمی نویرون تولید می شود. [سند هفتم]

توجه شود به گرافیک دوم از صفر تا سه.


گرافیک دوم



در گرافیک زیر که از دانشگاه دوسلدورف آلمان می باشد نیز می توانید در لامیناد I  مقداری نویرون مشاهده کنید. این لامیناد اولین لایه از کورتکس مغز است که ایجاد می شود. دلیل این مطلب در مراکز علمی و آکادمیک مورد بررسی قرار نگرفته است و یا من بدان دست نیافتم، اما در هر حال دلیل آن را ما از دیدگاه خودمان آنالیز خواهیم نمود.


        گرافیک سوم


همانطور که همه پزشکان و حتی دانشجویان پزشکی بخوبی می دانند، شش بخش بر روی جمجمه نوزاد وجود دارد که کاملن نرم است. از این بخشها با نام فانتِنِل[11] یاد می شود. بعد از تولد نوزاد، از پایان هفته ششم، پنج فانتنل کوچکتر به تدریج بسته و در سن یکسالگی کاملن ناپدید می شوند. این درحالی است که فانتنل بزرگ بین هجده و سی و دو ماهگی به تدریج بسته می شود. گذشته از آنکه این امر کمک می کند تا با جمع شدن سطح جمجمه، سر جنین قادر به عبور از مجرای رحم مادر بشود، دانشمندان معتقدند که این امر به رشد کمی مغز کمک می کند. این در حالی است که این امر علاوه بر آنچه گفته شد، مربوط به فعالیت روح بشری در مورد ایجاد نویرون های جدید نیز می شود. زیرا وجود جمجمه می تواند در امر دریافت دستورات صادره از میدان مغناطیسی بشری بوسیله سطح کورتکس مغز، برای ایجاد نویرون ها، تأثیرات نامطلوبی را برجای بگذارد. همانطور که در گرافیک دوم می بینید، حداقل تا بیست و چهار ماهگی هنوز مرحله ایجاد نویرون ها ادامه دارد، بنابراین لازم است تا به ویژه فانتنل بزرگ تا این زمان نرم بماند و در تناسب با ایجاد هرچه بیشتر نویرونها در لامیناد های کورتکس، رفته رفته بسته و سفت شود.


همه دستورات در مورد ایجاد نویرون ها و رشد مغز و همینطور بسته شدن جمجمه و ناپدید شدن فانتنل ها و همه آنچه در امر رشد فیزیولوژیک به وقوع می پیوندد در درون روح بشری در منطقه ای مانند هارد دیسک[12] کامپیوتر ذخیره شده است.

پایان قسمت اول

برای مطالعه همه قسمتهای این مقاله به بایگانی وبلاگ مراجعه کنید



    تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش

    کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان: v,hkakhsd k,chnhk_ rslj h,g   


 

فایل صوتی-تصویری در یوتیوب 

قسمت اول و دوم

 کلیک کنید


فایل صوتی برای نابینایان

قسمت اول 




اسناد
 [سند اول]  Paradigm توجه شود به مقاله «اعجاز تفکرات استاد الهی در ایجاد پارادایم های جدید»، قسمت توضیح ریشه کلمه پارادایم از نظر توماس کون، به فارسی: نوشتاری. فایل صوتی و صوتی-تصویری در انتهای همان مقاله قابل دسترسی می باشد. مقاله آلمانی: نوشتاری. فایل صوتی و صوتی-تصویری در انتهای همان مقاله قابل دسترسی می باشد.
سند دوم [رجوع شود به مقاله: «آنالیز یک اشتباه علمی» در سایت پژوهشکده در بخش علم]
سند سوم [توجه شود به مقاله نفوذ تاریخی ایرانیان در شبه قاره هند- قسمت اول . قسمت مربوط به نادرشاه]
 سند چهارم
War lange Zeit Axiom der Wissenschaft das sich Neurone nur vor der Geburt bilden, das ist aber nicht so, zumindest in Hippocampus werden während des gesamten Lebens Neurone gebildet.
در همین رابطه:
 https://www.neurologen-und-psychiater-im-netz.org/gehirn-nervensystem/entwicklung                                     
[ سند پنجم] توجه شود به مقاله زیست شناسی بعد دوم و تصحیح نقاط ضعف زیست شناسی داروینیستی
[سند هفتم] سه مرحله نویرولاتسیون
[سند هشتم]  
[ روان قسمت اول و همینطور روان قسمت دوم. فایل صوتی و ویدئوکلیپ در انتهای هر دو مقاله در دسترس می باشند]

زیر نویس ها
[1] Phenomenon  پدیده
[2] Jean Piaget (1896-1980)
[3] kognitive Entwicklungspsychologie
[4]  hippocampus
                     [5]  استاد الهی- آثارالحق جلد اول- گفتار ۷۶۶
[6] Prof. Dr. Hubert Preißl
[7] fetale Magnetenzephalographie
[8]Tübingen
[9] Helmholtz Zentrums München
[10]Neurulation 
[11] fontanelle or fontanel
[12] hard disk drive,( HDD)







روان شناسی نوزادان- قسمت دوم

 

توجه!

آنچه در این سری مقالات می خوانید، برگرفته از آموزشهای استاد نورعلی الهی ( ۱۸۹۵ تا ۱۹۷۴ میلادی) می باشد و برای اولین بار است که در ابعاد علمی گسترده ارائه می شود. بنابراین مالک اصلی این علم ایشان هستند. کپی برداری بدون ذکر نام محقق و صاحب امتیاز اصلی، غیر از آنکه یک بی اخلاقی مسلم است، خیانت به علم نیز محسوب می شود زیرا آموزش های ایشان از چنان عمقی برخوردار هستند که با یک ناشیگری در ارائه آن توسط افراد بدون صلاحیت، می تواند در فهم این اطلاعات بی بدیل، توسط خواننده و یا شنونده، تأثیر نادرست و یا حتی منفی بگذارد. ضمن آنکه ارائه سند و منبع در مقالات، باعث اعتبار آن مقاله می شود.

با سپاس


مطالعه قسمت اول

قسمت دوم

قبل از آنکه به ادامه بحث در مورد جنبه فیزیولوژیک مطلب بپردازیم لازم است کمی به جهان کوانتمی متافیزیک، بر اساس »علوم تلفیقی« وارد شویم و ببینیم در آنجا چه می گذرد تا درک ریفلکس های جنین و بعدها نوزاد در بعد مادی قابل فهم شود.

 

در جهان متافیزیک

تعریف متافیزیک را در مقاله «آتئیسم، آنالیز و ریشه یابی» نوشته ام و برای اجتناب از به درازا کشیده شدن مطلب همان را در اینجا نیز بازتاب می دهم.

 

متافیریک

باید در نظر داشت که تعریف ما از کلمه «متافیزیک» با آنچه فیلسوفان می پندارند کاملن متفاوت است. ما در دانشگاه سیرکمال این کلمه را چنین تعریف می کنیم:

  " آن بخش از علم کل و ازلی، که هنوز بوسیله مراکز آکادمیک، شناخته، تأیید و یا تکذیب نشده است. "

 

یک نکته مهم: 

   "اگر در جائی، مطلبی بعنوان یک تز ارائه شود که هنوز مورد تأیید علم قرار نگرفته و یا اصولن علم از وجود این نظریه آگاهی ندارد، و یا حتی اگر در مجامع آکادمیک جهان مورد انتقاد قرار بگیرد، مانند کاری که با نظریه نسبیت اینشتین شد، دلیل بر عدم صحت آن تز یا تئوری نمی باشد."


مضاف بر آن اینکه، آنچه برای افراد دیگر تئوری محسوب می شود برای افرادی خاص مشاهدات قابل تفسیر می باشد.


تعیین یک جسم برای یک خودیت واقعی ساکن در جهان کوانتمی موازی (برزخ)

برای درک این بخش از مقاله، به اشخاصی که هنوز با نقطه نظرات علمی پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان آشنا نمی باشند، مطالعه مقالات زیر در بخش «علوم تلفیقی» در سایت پژوهشکده توصیه می شوند:


        - روح بشری: چگونگی ایجاد آن، هدف از ایجاد آن، دو وظیفه اصلی آن و .....  .

        - خودیت واقعی (حقیقی): اجزای تشکیل دهنده و مکانیزم درون سیستمی هرکدام از آنها و سازوکار تعامل آنها با یکدیگر.

        - بند اتصال کوانتمی خودیت حقیقی به کورتکس مغز: طرز کار آوران و وابران این بند کوانتمی که یک سیستم کامل است.

        - روان، از دیدگاه ما : قسمت اول، قسمت دوم

        - مفهوم مرگ بیولوژیک از دیدگاه دانشگاه سیرکمال: مرگ چیست و پس از آن برای روح چه اتفاقی می افتد.


اگر مقالات فوق را مطالعه نموده باشید فهم ادامه مطالب برایتان بسیار ساده خواهد بود.

 

خودیت واقعی (حقیقی) هر انسان که در واقع یک میدان مغناطیسی ویژه می باشد، از اینتراکشن های دو میدان مغناطیسی دیگر که روح بشری و روح ملکوتی نام دارند، شکل گرفته است. این فنومن پس از مرگ بیولوژیک، طی مراحلی، از طریق یک کرمچاله کوانتمی به یک جهان موازی فوق العاده مدرن که برزخ نام دارد منتقل می شود. با مورد تدقیق قرار دادن اَلگوریتم زیر که در واقع برای مقاله «مفهوم مرگ بیولوژیک...» طراحی نموده بودم، آنچه در این دنیای موازی کوانتمی، یا برزخ برای آن خودیت حقیقی رخ می دهد را درمی یابید.


الگوریتم اتفاقات پس از مرگ برای یک خودیت


همینطور که در این اَلگوریتم دیده می شود، برخی از ارواح باید بعد از گذراندن مدتی در برزخ، به مرور خود را آماده ورود مجدد به دنیای خاکی به منظور شروع یک زندگی زمینی بنمایند. در این صورت برای وی اتفاقات زیر رخ خواهد داد.


الف) همه داده های سیستم کارمای تعبیه شده در چیزی شبیه هارد دیسک کامپیوتر، بوسیله متخصصین و مسئولین مربوطه در اداره های ویژه این کار در برزخ مورد بررسی دقیق قرار می گیرند. البته باید دانست که کوچکترین رفتار، فکر و نیت هر انسان و اساسن هرآنچه از او سربزند و یا تراوش کند، در سیستم کارمای خودیت حقیقی وی ثبت می شود و همزمان و از همانجا یک نسخه از آن به پرونده اشخاص در برزخ در همان سازمانها و اداره جات کذائی انتقال می یابد. بنابراین کارمندان آنجا در برزخ دسترسی به پرونده افراد وارد شده به برزخ را در اختیار دارند.


ب) طبق قوانین حاکم بر برزخ و تبصره های قانونی موجود در سازمانهای فوق الذکر، بعد از آنکه مشخص شد که این خودیت حقیقی فرضی مورد بحث هنوز لیاقت استقرار در برزخ برای کسب کمال در آن محیط را ندارد، این امر تعیین کننده مورد بررسی قرار میگیرد که این خودیت از چه لیاقت هایی برخوردار است. در این ارتباط همه نقاط ضعف و قوت او نیز مورد بازبینی قرار می گیرند.


پ) پس از آن، برای این خودیت، یک جسم از یک پدر و مادر درخور آن خودیت، در نظر می گیرند.


ت) پس از ابلاغ این امر به آن خودیت در برزخ، که خودش در همه پروسه یاد شده، مشارکت نسبی دارد، حفاظت از جنین متعلق به خود او را نیز از اولین لحظه انعقاد نطفه تا هنگام تولد، برعهده او می گذارند.


بشر، انسان

 بر طبق آموزش های استاد الهی:

 
" - بشر به موجودی اطلاق می شود که در بعد کوانتمی خود، تنها دارای یک قطب می باشد. این قطب، روح یا میدان مغناطیسی بشری نام دارد که به تشریح نحوه ایجاد، و طرز کار و مکانیزم آن در طی چند مقاله پرداخته ایم.


- در دانشگاه سیرکمال استاد الهی، انسان به موجودی اطلاق می شود که در بعد کوانتمی خود، دارای دو قطب می باشد. این دو عبارتند از روح یا میدان مغناطیسی بشری و روح یا میدان مغناطیسی ملکوتی. از ادغام این دو با یکدیگر، مجموعه ای ایجاد می شود که «خودیت حقیقی» و یا «خودیت واقعی» نام گرفته است. این مطلب در چندین مقاله در سایت پژوهشکده تشریح و تفسیر شده است. "

در ارتباط با این مقاله حاضر می توان گفت، از لحظه بسته شدن نطفه تا لحظه تولد، جنین فقط دارای روح یا میدان مغناطیسی بشری می باشد که در قدم اول، مسئول به انجام رساندن مراحل مختلف «بیان ژن »[1] از جمله ترنسکریپشن[2] ، برای ایجاد انواع پروتئین ها و آنزیمهای لازم برای شکل گرفتن و رشد برنامه ریزی شده جنین تا زمان تولد را برعهده دارد. البته همه آنچه گفته شد با همکاری جفت[3] به انجام می رسد.  

این پتانسیل در زمان بعد از تولد، مسئولیت مهم دیگری را نیز برعهده خواهد گرفت که در اینجا بدان پرداخته نخواهد شد زیرا در بخش «علوم آکادمیک» سایت پژوهشکده به کرات آن را مورد بررسی و آنالیز قرار داده ایم.[سند اول]

دانشمندان در مورد اینکه جنین در چه مرحله، یک انسان محسوب می شود با هم موافق نیستند. برخی معتقدند، از لحظه هم جوشی تخمک مادر با اسپرم پدر، یعنی لقاح،  آنچه آنجاست یک انسان است. چیزی که دیگر محققان بدان معتقد نیستند. اما ما در پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان و بر طبق اطلاعاتی که استاد الهی در اختیار ما می گذارند، موجودی که درست بعد از عمل لقاح آنجاست را یک بشر، با تعریفی که فوقن ارائه شد، به حساب می آوریم، زیرا این موجود در بعد کوانتمی خود دارای تنها یک قطب است که یک میدان مغناطیسی پر اطلاعات محسوب می شود و روح بشری نام دارد.



ارتباط جنین با روح بشری خود و مادر

در این مرحله هنوز ارتباط کامل مابین جنین و روح بشری او برقرار نیست. یکی از دلایل فیزیولوژیک آن این است که تعداد نویرون ها در لامیناد اول کورتکس مغز بسیار کم است و با این مقدار ناچیز از نویرون ها، ارسال پیامها و دریافت دستورات به، و از سیستم مغناطیسی روح بشری، بطور کامل امکان پذیر نیست. در این فاز، این روح، با کمک جفت جنین مشغول ساختن مرحله به مرحله لامینادها و نویرونهای بیشتر می باشد تا بتواند از آن طریق، اطلاعات بیشتری را برای گسترده نموده دستورات ژنتیک، یعنی ترنسکریپشن، ترنس لیشن[4] تا ایجاد اسیدهای آمینه و تشکیل پروتئین ها و حمل آنها به محل های مربوطه دریافت دارد.


در این مرحله، بسیاری از فونکسیونهای یک موجود مستقل از طریق placenta یا همان جفت انجام می گیرد. رساندن مواد مغذی و اکسیژن به جنین و همینطور دفع مواد زائد و دی اکسیدکربن، دفع باکتری های عفونت زا، ترشح هورمون های لازم مانند گنادوتروپین کوریونی انسانی[5] ، لاکتوژن جفت[6] و استروژن[7] برای رشد جنین و مسائلی از این دست.


همه آنچه یک جفت برای جنین انجام می دهد تحت کنترل کامل روح بشری مادر انجام می شود و این امر زمانی به پایان می رسد که روح بشری جنین آمادگی کامل برای بدست گرفتن تنظیمات طبیعی بدن فیزیکی جنین را داشته باشد و این لحظه ای است که مرحله تولد شروع می شود. اصولن دلیل علمی تولد درهمین حقیقت نهفته است. از اینجای کار به بعد، روح بشری مادر هیچگونه دخالت بیولوژیکی و یا بهتر است بگوئیم فیزیولوژیکی، جز تغذیه او از طریق شیردادن، در رشد نوزاد خود ندارد. این بدان معناست که کلیه فعل و انفعالات بیان ژن از طریق روح بشری خود نوزاد به انجام می رسد.


ضمنن باید دانست که بر همه مراحل لقاح، ایجاد و رشد جنین، عوامل دیگری نیز دخیل می باشند که استاد الهی آنها را تحت نام هفت عامل خلقتی تشریح نموده اند. عواملی مانند محل و زمان بسته شدن نطفه و تغذیه و کیفیت محیط اطراف مادر هنگام بارداری و غیره .[سند دوم]

پایان قسمت دوم

برای مطالعه همه قسمتهای این مقاله به بایگانی وبلاگ مراجعه کنید





تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش

کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان: v,hkakhsd k,chnhk_ rslj n,l

 

 

                     

       فایل صوتی- تصویری در یوتیوب

قسمت اول و دوم

 کلیک کنید


فایل صوتی برای نابینایان

قسمت دوم 




اسناد
 سند اول [ رجوع شود به مقاله مرحله بشری -قسمت اول و دوم]
 سند دوم [ رجوع شود به مقاله «هفت عامل خلقتی» در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان]
 
زیر نویس ها
[1] Gene expression
[2]Transcription
[3[ Placenta
[4] Translation
[5] Human chorionic gonadotropin
[6] Placenta lactogen
[7] Estrogen